باور و شادی
شادی و ناراحتی
برای بعضی ها شادی و نشاط یک امر آسان و برای بعضی های دیگر امری سخت است، با کمی تامل در این موضوع می توان فهمید که نوع نگرش ما به زندگی و قرار گرفتن در موقیعت های متفاوت می تواند برنوع شادی و لذت ما تاثیر فراوانی بگذارد.
اگر بخواهیم به موارد پیچیده ای فکر کنیم و هر روز به ناخواسته ها و چیزهایی که فقط باعث افسوس ما می شود تمرکز و فکر کنیم قطعا آنقدر ذهن خود را مشوش می کنیم که کارمان از حالت طبیعی خارج شود، یعنی خود را آنچنان غرق در مشکلات و مسائل متفرقه می کنیم که فقط یک روانشناس می تواند دوباره ما را احیا کند، البته آن هم با قرص هایی که شاید برای ما تسکین آور باشد و نه روشی غیر از دارو یا قرص باشد.
اما در اکثر موارد این خود ما هستیم که می توانیم برای خود یک شادی خلق کنیم و در زمان های متفاوتی از زندگی شادی را به زندگی خود دعوت کنیم، برای این موضوع سوال های زیر را از خود می پرسیم:
1- چرا غمگین هستم؟
شایدباورتان نشود اما خیلی ها آنقدر درگیر مسائل کوچک و جزئی خود شده اندکه همانند ماشینی هستندکه از مسیر اصلی خود خارج شده اند و به جاده خاکی رفته اند، یعنی به شما بگویم که مسائل را به یک هیولای درون تبدیل کرده اند، از این رو باعث شده است که نوع نگرش آنها عوض شود و بجای شادمانی ناراحتی یا غمگینی را به درون خود ببرند.
درواقع ما انسان ها بسته به نوع تفکر و نگرشمان باعث این می شویم که قدرت تصویر سازی ما به سمتی برود که به ناراحتی گرایش پیدا کند، پس باید کاملا به آنچه که انجام می دهیم آگاه باشیم.
2- اکنون احساستان چگونه است؟
بعد از اینکه هر انسانی گرایشی به هر نوع فکری پیدا کردباید خود را با احساسش درگیر کندیعنی اینکه به خود بگوید الان چه نوع احساسی دارم و اگر اینطور بمانم چه اتفاقی برای من پیش خواهد آمد؟
اگر احساس خوبی را دارید پس بدانید که فکر یا نگرش مناسبی دارید و همین احساس باعث این می شودکه شما اتفاقات خوبی را تجربه کنید یا اینکه هرروز بتوانید ساعت خوشی را داشته باشید. پس نکته مهم اینجاست که شما اول ببینید که به چه چیزی فکر می کنید و بعد ببینید که احساس یا بصورت عامیانه حال دلتان چطور است. و احساس منفی خود را از زندگیتان به بیرون هدایت کنید تا نتواند بر زندگی شماتاثیرگذار باشد.
3- تصمیم خود را برای انتخاب شادی و نگرش خود بگیرید
اگر شما از همین الان تصمیم بگیرید که به خودتان قول دهید که شاد باشید تاثیر بسیار زیادی در زندگیتان خواهد داشت، یعنی اینکه بیاید به خودتان قول دهید، منظورمان این است که همین الان یک دفتر برداید و روی آن یک تاریخ مشخص و زمان مشخص قرار دهید تا بتوانید هرروز آن را ببینید، این کار باعث این می شودکه شما قوی تر از همیشه کارتان را انجام دهید و اگر یک نجوای شیطانی یا گفتگوی ذهنی بخواهد شما را درگیر مسائل کوچیک یا بزرگ کند به دفتر خود مراجعه می کنیدکه لحظه دیدن آن دوباره مصمم می شوید که بجای غم و یا ناراحتی شادی را تجربه کنید.
مثال جالب دوست خودم
یکی از دوستانم برای خرید به بازار می رود و زمانی که در بین بازار کلی مغازه را جستجو می کند جنس مورد علاقه خود پیدا نمیکندو مجبور می شودکه به دست فروش ها مراجعه کند، زمانی که به یک دستفروش مراجعه می کند جنس مورد لازم خود را پیدا میکندو با کلی اشتیاق کارت عابر بانک خود را از جیبش بیرون می آورد و در کارتخوان آن دستفروش می کِشد، او با خوشحالی مستقیم به سمت خانه می آید و شب متوجه می شود که عددی پرداخته کرده است زیادتر از قیمت واقعی بوده است و خود به اشتباه عدد را بیشتر وارد کرده است.
رسید کاغذ را هم آنجا پاره کرده است و اطلاعاتی از آن شخص ندارد، خوب سریع افکار نگران و ناراحت کننده به سمت او می آیند، و تا چند ساعت نگرانی و ناراحتی را تجربه می کند، یعنی به خود می گوید آیا آن فروشنده می توانست به او بگوید یا از قصد نگفته!! و هزار تا فکر دیگر. اما دوست من هوشیار می شودکه اگر بخواهد اینطور ادامه بدهد ممکن است که احساس براو غلبه کند و بجای فکر کردن به خوبی ها و نکات مثبت تمام ویژگی های منفی را هم برای خود و هم برای آن فروشنده به ذهن خود راه بدهد، پس به خود قول می دهد که احساسش را کنترل کند و روز بعدبه فروشنده مراجعه می کند که پول خود را از فروشنده پس بگیرد اما آن فروشنده دست فروش به صورت موقت آنجا بوده و دیگر آنجا نیست، بازهم فکر های اشتباه به سراغ او می آید که نکند او از قصد این کار را انجام داده است.
او به بانک مراجعه می کند و مشخصات فروشنده را پیدا می کند و در آخر متوجه می شودکه واقعا فروشنده بی خبر بوده است و این خودش بوده که کاری را اشتباه انجام داده است.
به خودمان آگاه باشیم
پس بیایید هر لحظه به باورهای خود سرکشی کنیم،مثلا این دوست ما اگر سریع احساسش بر او غلبه می کرد و باورهای اشتباهی را در ذهنش قرار می داد ممکن بود اتفاق ها بدتری را برای او رقم بزند. در واقع شادی و ناراحتی می تواند جزئی از باورهای ما نسبت به زندگی باشد، اگر باور مناسبی را برای برخورد با اتفاق پیش آمده در نظر بگیریم مطمئن باشید خبرهای خوبی را خواهید شنید و اگر با کوچکترین اتفاق احساس شما بر شما غلبه کند ممکن است که هر کاری را انجام دهید که شاید در تضاد با الگوهای رفتاری شما باشد.
پس نکته طلایی اینجاست که ما انسان ها با تمرکز برروی احساسات و باورها می توانیم نگرشی مناسب برای خود داشته باشیم، به هرچیزی که حس مناسب و خوبی به ما بدهد همراه با شادی و نشاط است و اگر به چیزی حس مناسبی نداشته باشیم می تواند باور مخربی را برای ما ایجاد کند.
کافی است که در برخورد با مشکلات از خود مشکل یک باور مناسب بسازیم و بجای ناراحتی و نگرانی تمام اشتیاق خود را برای حل مسئله در نظر بگیریم که نتیجه آن شادی و نشاط است.
در پنای الله باشید.
دیدگاهتان را بنویسید