دیدگاه ما نسبت به باور

خود و جهان هستی را چطور می بینید؟؟

 

اگر هنوز در گیر مسائل پیش پا افتاده ای از جهان اطراف خود هستیدکه همیشه ثابت یا رو به عقب در حرکت هستید باید ببینید در باورهایتان چه نقصی دارید، اگر الان حال روحی خوبی ندارید بدانیدکه یک باور اشتباهی را در ذهن خود کاشته اید، اگر همینطور که جلوتر برویم عوامل وباورهای مهمی را پیدا خواهیم کردکه تاثیرات بی نهایت بدی را در زندگی ما گذاشته اند، مثلا اگر شما الان فقط به این فکر می کنید که اکثر انسان ها خوب نیستند و هرکه را پیداکنیم که با او دوست شویم ممکن است برای ما اصلا خوب نباشد به باورهای ما برمی گردد، یعنی همان باوری که  به دفعات زیاد تکرار شده است تا ما این فکر را در ذهن خود شکل دهیم.

اکنون اینجا باید به خود بگوییم که من از این به بعد انسان های خوبی را به زندگی خود دعوت می کنم و هر کسی با من دوست شود انسان فوق العاده خوبی خواهد بود، وقتی که این موضوع را به زبان می آوریم یعنی ما باورهای خود را قوی کرده ایم و نسبت به این موضوع یک باور فوق العاده قوی ایجاد کرده ایم.

اکنون به خود باید بگوییم که در تمام مراحل زندگیمان چگونه رفتار کرده ایم یا چه باورهایی برای خود ایجادکرده ایم؟

باور به غرور

باور غرور در هیچ کتاب یا مقاله ای نیامده است و من اینجا می خواهم بیشتر راجب آن توضیح بدهم، در واقع بعضی از انسان ها با خود به فکر می نشینند که اگر من غرور داشته باشم و با کسی گرم نگیرم و صحبت نکنم احساس ارزشمندی می کنم!!

آنها فکر می کنند با این کارشان، دیگران آنها را مورد احترام خود قرار می دهند و فکر می کنند که از دیگران بسیار قوی تر و دیگران نسبت به او حقیرتر هستند، وقتی این باور را در خود به وجود می آورید حس تکبر برتر بودن نسبت به دیگران را در خود ایجاد می کنید، البته ناگفته نماند که حس برتر بودن خیلی عالی است اما نباید نسبت به انسانی باشد، بلکه نسبت به تمام موجودات هستی باشد.

درواقع یعنی همان اشرف مخلوق بودن ولی اگر ما نسبت به دیگران غرور داشته باشیم  خودمان را برتر از دیگران بدانیم این حس را پیدا خواهیم کرد که ما عالی هستیم و دیگران از ماخیلی پایین تر هستند اما واقعا اینطور نیست، و زمانی که می خواهید غرور داشته باشید باید آن تکبر نسبت به خودتان باشد یعنی به خودتان بگویید که من انسان ویژه ای هستم و در حالت شخصی باشد نه نسبت به دیگران، پس با یک باور درست ما می گوییم غرور من برای خود من است که باعث می شود پیشرفت داشته باشم و نسبت به دیگران یک باور عالی و یک زندگی زیبا داشته باشم.

باور به بد بودن دیگران

خیلی ها دوست دارند که دیگران را انسانی بد در نظر بگیرند و فقط بگویند که من انسان خوبی هستم و دیگران خیلی بد هستند و رفتار نامناسبی دارند، اما زمانی که این موضوع را بیان می کنید تمام باورهای خود را خراب می کنید، و اگر بخواهید با کسی ارتباط بگیرید خواهید دید که انسان هایی را در مسیرتان می بینید که یک رفتار نامناسب از خود نشان می دهند، دلیلش این است که باور خودتان به سمتی می رود که در ذهن کاشته اید و بصورت اتوماتیک وار این مسئله در زندگیتان نمایان می شود.

پس بیاید با یک مثال برای شما بیان کنیم که این باور چه تاثیری روی روابط شما می گذارد.

یکی از دوستانم همیشه از دیگران بد می گفت و ذهنیت او این چنین بودکه انسان ها خوب نیستند و اگر با کسی ارتباط برقرار کنید فقط چشمش به دنبال جبیت تو  خواهد بود، اگر با کسی باشید و واقعا انرژی برایش بگذاری نمی تواند خوبی های تو را جبران کند!

خوب ما در اینجا قصد نداریم که بگوییم این شخص انسان بدی است یا نه که همچین ذهنیتی دارد اما می خواهم بگویم که همین فرد با این طرز تفکر کسانی را به زندگی خود جذب می کرد که مطابق حرف و صحبت خودش بود، یعنی همان شخصی که با او رفتار مناسبی نداشت و یا حواسش به جیب دوستم بود، حتی روزی شد که خود او داستانی را برای من تعریف کردکه خیلی جالب بود و من هم واقعا شگفت زده شدم، او گفت با دوستم قرار گذاشتیم که به بیرون برویم و در یک پارک باهم قدم بزنیم و بعد از قدم زنی تنیس روی میز بازی کنند.

او در ادامه گفت من وقتی گفتم اول بریم رستوران که غذا بخوریم، دوستم مشتاقانه قبول کرد و گفت حتما بریم که گرسنه شده ام، زمانی که غذا را نوش جان کردند و صورتحساب را خواستند حساب کنند دوست او حتی یک تعارف نکرده است که بگوید من حساب کنم، و از همان جا ناراحت می شودکه می گوید من چرا باید همچین دوستی داشته باشم! اصلا چرا همچین انسانی سر راهم قرار می گیرد، اما به خود نمی گوید که من خودم با باورهای اشتباهی که دارم آن را به زندگی خودم دعوت می کنم.

اما انسان خردمند به خود می گوید من تمام انسان های خوب را به سمت خودم دعوت می کنم، چون من انسانی پر انرژی هستم و از تمام بدی ها دور شده ام، به خود افتخار می کند و همیشه حس خوبش را به دیگران هم منتقل می کند، هر زمانی کسی سر راهش قرار بگیرد به خود می گوید این انسان برای کمک به من آمده است، این انسان همانی است که دوست دارد من به جاهای فوق العاده عالی برسم، بجای اینکه فقط به بدی ها فکر کنیم به این موضوع فکر کنیم که همه خوبی ها را به سمت خود بکشیم.

مطمئن باشید که انسان به هرچیزی فکر کند مسیر رسیدن به خواسته را راحت تر می کند، یعنی به کل کائنات این پیام را می فرستد که من با خودم در صلح هستم و جهان هستی و انسان های دیگر را دوست دارم و هر کسی که با من آشنا می شود برای هدف من تمام تلاش خود را می کند که من به آرزوها و خواسته های خودم برسم.

پس عاشق باشید، عاشق خود، عاشق دیگران، عاشق جهان هستی، و هر چیز بدی که به ذهنتان می آید یک نقطه مثبت برای آن پبدا کنید که مطمئنا دنیا و جهان هستی و پرودگار عاشق رشد شما است.

در پناه پرودگار مهربان باشید.

در ادامه با ما همراه باشید.

راشد ابراهیمی

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

دیدگاهتان را بنویسید